جان سخن (3)

برگزیده بیانات مقام معظم رهبری در چهارمین کنگره نهج البلاغه ... خیلی برای این بنده دلنشین بود، اگر این توفیق را پیدا می کردم که مثل یکی از شما در جلسات این کنگره ارزشمند شرکت فعالی می توانستم داشته باشم و
يکشنبه، 27 اسفند 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جان سخن (3)
جان سخن (3)

 





 

نگاهی به ویژگیهای دوران زمامداری علی (ع)

برگزیده بیانات مقام معظم رهبری در چهارمین کنگره نهج البلاغه
... خیلی برای این بنده دلنشین بود، اگر این توفیق را پیدا می کردم که مثل یکی از شما در جلسات این کنگره ارزشمند شرکت فعالی می توانستم داشته باشم و مثل همیشه که نهج البلاغه یکی از قبله های امید فکری ما بود و بسیاری از اوقاتمان به مطالعه آن می گذشت و این کتاب عزیز در حوزه تدریس و تدرس و فکر و مطالعه ما جایگاه عمده ای داشت، در این محفل شریف علمی و ارزشمند هم مانند یک جستجو گر از اعماق این اقیانوس عظیم بحثی را بررسی می کردم و همه روزه در آن حاضر می شدم.
اما حالا که متأسفانه آن فراغت و فرصت نیست، لازم می دانم به همه شما برادران و خواهران، و نیز به کسانی که در این مجلس حضور ندارند اما دل در گرو هدایت نهج البلاغه و امام علی بن ابی طالب علیه الصلوه و السلام داشته و دارند، در باره این کتاب قیم و اثر جاودانه مطالبی را عرض کنم.
یک مطلب این است که کتاب نهج البلاغه یعنی مجموعه ای که به همت و تلاش سید بزرگوار شریف رضی گرد آمده و بحمدالله تا امروز محور ملاحظه و مطالعه خواص و اندیشمندان بوده شاید در تمام دورانی که این کتاب تألیف شده و به وجود آمده مانند امروز مورد نیاز و متناسب با اوضاع زمان و مکان نبوده است. البته نهج البلاغه از جهات مختلف حائز اهمیت است، شاید بشود گفت که نهج البلاغه مجموعه ای است از عمده ترین مباحث معارف اسلامی و همه آنچه برای یک انسان مسلمان در یک جامعه اسلامی لازم است در نهج البلاغه از آن سخنی و حرفی و اشاره ای یا بحثی و هدایتی هست: توحید و عقاید اسلامی و اصول دین تا اخلاق و تهذیب و تزکیه نفسانی، سیاست ملک دارای و کیفیت ادره صحنه های عظیم فعالیت اجتماعی تا تنظیم روابط اخلاقی و خانواگی، جنگ و سیاست و حکمت و علم و...
لیکن مطالب این کتاب که در مجموع، درس زندگی اجتماعی برای مسلمانها است به طور مجرد از زندگی، مطرح نشده. گوینده این کلمات یک رئیس مملکت یک حاکم و فرمانروای بزرگی است که سلطنت و حکومت او بر یک کشور پهناور و عظیمی گسترش داشته و این انسان بزرگ که مسئولیت ملک داری و زمامداری را هم بر دوش داشته با احساس این مسئولیت عظیم این مطالب را بر زبان جاری کرده است. نهج البلاغه مانند گفته های حکیمی نیست که دور از غوغای زندگی و فارغ از واقعیتها و مسائل گوناگونی که در یک جامعه ممکن است مطرح باشد، می نشیند و معارف اسلامی را بیان کند. بلکه سخنان انسانی است که بار مسئولیت اداره یک جامعه عظیم را بر دوش خود احساس می کند و دانای دین و بصیر به همه معارف اسلامی و قرآنی است و با دلی مالامال از معرفت، و روحی بزرگ و در مقام پر مسئولیت، با مردم روبرو می شود، با آنها حرف می زند، از آنها می خواهد، به آنها می گوید، و از این جهت با همه روایاتی که ما از ائمه معصومین علیهم السلام داریم فرق می کند.
آنها (ائمه) در دوران حاکمیتی که مرد قبول خودشان باشد زندگی نمی کردید، آنها در دوران اختناق به سر می بردند، مسائل از دیدگاه یک حاکم و مسئول اداره مملکت بر زبان آنها جاری نمی شد، اما امیرالمؤمنین به عنوان یک حاکم اسلامی حرف می زند با جامعه ای که تحت اشراف و حکومت خود اوست سخن می گوید، و این بخش بیشترین سخنانی است که از امیرالمؤمنین در نهج البلاغه نقل شده. البته در کلمات آن حضرت سخنانی هم هست که مربوط به دوران حکومت ایشان نیست.
ما امروز در همان شرایط قرار داریم، شرایط کنونی جامعه اسلامی ما همان شرایط است و البته روشن است که نهج البلاغه مخصوص کشور ما نیست، متعلق به همه دنیای اسلام است. و در دنیای اسلام هم امروز در حال رسیدن به یک بیداری و حیات دوباره اسلامی است.
در کشور ما و در جامعه ما که در سایه آموزشهای امیرالمؤمنین (ع) و با اتکاء به نفس نهج البلاغه، این انقلاب به پیروزی رسیده و امروز تقریباً با همان جامعه اسلامی و علوی تشکیل شده، همان شرایط، تقریباً در بیشتر ابعاد در جامعه و کشور ما حکومت می کند.
امروز روز استفاده هر چه بیشتر از نهج البلاغه است.
من در این مورد مختصری توضیح بدهم حتی شرایط زندگی رسول اکرم (ص) هم با شرایط زندگی دوران حکومت امیرالمؤمنین متفاوت است. در دوران رسول اکرم (ص) جامعه، جامعه اسلامی صد در صد بود یعنی جهت گیری جامعه همان جهت گیری صد در صد اسلامی بود. اما خصوصیتی که در آن دوران از اول تا آخر دوران زندگانی ده ساله پیغمبر در دوران حکومت اسلامی وجود داشت این بود که در آن روز صف بندیها آشکار بود. شعارهای اسلامی شعارهای مشخص و واضح و تعیین کننده و مشخص کننده بود. جناح بندیهایی که در جانب پیغمبر و مخالفان پیغمبر قرار داشت جناح بندی واضح و آشکاری بود معلوم بود که دوست و دشمن کیست. حتی حرکت نفاق که در جامعه اسلامی از اول تشکیل حکومت اسلامی، حداقل از دوران زندگی پیامبر در مدینه، به وجود آمد نمی توانست آن طوری که نتیجه حرکت نفاق هست جامعه را تحت تأثیر قرار دهد. خود پیغمبر حاضر بود. آیات منافقین نازل می شد. منافقین تهدید و افشا می شدند. خیلی ازمنافقین به پیغمبر شناخته و حتی به دیگران شناسانده می شدند. حرکات موذیانه نفاق انجام می گرفت. اما بر مجموع جامعه اسلامی یک صراحت و یک حالت افشاگری مسلط بود. کسانی که در جنگ در برابر پیغمبر شرکت می کردند دشمنانی بودند که دشمنی آنها، و ابعاد این دشمنی، و میزان دوری و نزدیکی آنها از اسلام معلوم بود، حتی معلوم بود یهود چقدر مخالف اسلام هستند؟ قریش چقدر مخالف اسلام هستند؟ و قبائل دیگر در اینکه کیفیت مبارزه آنها با اسلام و مسلمین چگونه است مسلمانها دچار حیرت و تردید نبودند.

خصوصیت ویژه زمان

دوران امیرالمؤمنین این خصوصیت را نداشت و این یکی از برزگترین دشواریهای حکومت کوتاه، کمتر از پنج سال، امیرالمؤمنین است. در دوران امیرالمؤمنین وقتی که دو لشکر در برابر هم قرار می گرفتند هر دو لشکر در برابر هم قرار می گرفتند هر دو لشکر نماز می خواندند. هر دو لشکر اگر در ماه رمضان بود روزه می گرفتند. از میان هر دو لشکر بانگ تلاوت قرآن شنیده می شد. مسلمانها در هر دو لشکری که در مقابل هم قرار داشت، احساس می کردند که صراحت و راحتی خیال دوران پیغمبر را ندارند، لذا در جنگ صفین در نبردهای امیرالمؤمنین چند بار زمزمه سؤال و حیرت به وجود آمد و مسلمانهایی که اسلام قدیمی و از دوران پیغمبر را داشتند و مسائل و حقایق اسلامی را از اولین روزهای ولادت اسلام و به خصوص ولادت حکومت اسلامی ثبت کرده بودند، مثل عمار یاسر، می توانستندگره گشا باشند و مشکل را برطرف کنند اما بسیاری مردد بودند. در ماجراهای دوران امیرالمؤمنین اختلاف صفوف آشکار نبود. اشتراک در شعارها به قدری فضا را تنگ کرده بود که امیرالمؤمنین بارها می فرمود: « لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر والصبر» تنها مقاومت کافی نیست بینایی و هشیاری و تیزنگری لازم است. این خصوصیت ویژه زمان امیرالمؤمنین، رنجها و دردسرهای امیرالمؤمنین بود.
ما امروز در دنیای عظیم با شعارهای زیبایی که در بسیاری از نقاط آن سر داده می شود کم و بیش همان وضعیت را داریم. حتی امروز در دنیای اسلام که درک و دریافت و بینش اسلامی در آن گاهی به فاصله هایی به اندازه فاصله ایمان و کفر از هم دور هستند با یک چنین واقعیتی مواجهیم.
امروز آشکارتین و روشنترین حقایق اسلامی به وسیله بخشی از مدعیان اسلام در کشورهای اسلامی نادیده گرفته می شود. امروز همان روزی است که شعارها یکسان است، اما جهت گیریها به شدت مغایر یکدیگر است. امروز شرایطی مشابه شرایط حکومت دوران امیرالمؤمنین است. پس روزگار نهج البلاغه است. امروز می شود از دیدگاه دقیق و نافذ امیرالمؤمنین (ع) به واقعیتهای جهان و جامعه نگاه کرد و بسیاری از حقایق را دید و شناخت و علاج آن را پیدا کرد لذا است که به نظر ما امروز از همیشه به نهج البلاغه محتاج تریم. این یک جهت بود که ضرورت پرداختن به نهج البلاغه و بازگشت به این مجموعه را که از زبان امیرالمؤمنین و مولای متقیان نقل شده، نشان می دهد و هر چه بیشتر کار کردن در پیرامون آن و آماده کردن مقدماتی که بتواند آن را قابل استنادتر و قابل فهم تر بکند از همیشه لازم تر و ضروری تر است.
یک حقیقت دیگری که وجود دارد و امروز ما را بیشتر از گذشته به نهج البلاغه مشتاق می کند این است که ما در طول تاریخ اسلام متأسفانه، با انحرافی که از کج فهمی و جهالت از یک سو و غرض ورزی و دشمنی از سوی دیگر حاصل شده، در آنچه که از معارف اسلامی در اختیارمان هست سر درگمی هایی داشته ایم.
در طول تاریخ گذشته اسلام نادانی و جهالت هایی وجود داشته، تنگ نظریها و خودخواهیهایی وجود داشته که موجب شده حقایق اسلامی و معارف اسلامی آن چنان که هستند و باید شناخته شوند شناخته نشوند، و به علاوه غرض ورزیها و خیانتها و تعمد بر انحراف اسلام را هم از اولین قرنهای پیدایش اسلام از قدرتمندان و کسانی که خلوص و صفای اسلام به زیان آنها بوده است، مشاهده می کنیم.
ما در طول تاریخ همواره احتیاج داشته ایم به سرچشمه های خالص و زلال اندیشه اسلامی و نظامی فکری که بتوان به آنها متکی شد، خوشبختانه قرآن کریم همواره در اختیار مسلمانها بوده، گر چه در فهم قرآن هم همان بدبینی ها و کج بینی ها و نفهمی ها و غرض ورزیها دخالتهایی کرد اند، اما بحمدالله متن قرآن سالم و به دور از هرگونه تصرف بدخواهان یا جاهلانه ای در اختیار مسلمانها هست. لیکن این موجب نمی شود که سرچشمه های زلال معرفت برای مسلمانها امروز به همان ضرورتی که سلامت قرآن برای مسلمانها دارد، ضروری نباشد. با گسترش فرهنگ بشری و با عمق معرفتی که بر انسانها حاکم است، امروز آن روز است که باید کسانی بنشینند، با وجود گذشت زمان و با وجود فاصله از صدر اسلام، آن معارف دست نخورده خالص و سالم را که می تواند اطمینان و باور انسان را به خود جلب کند هر چه بیشتر جمع کنند و در اختیار استنباط و اجتهاد و متفکران و صاحب نظران قرار دهند.
این کاری است که در احادیث هم باید انجام بگیرد، نهج البلاغه این راه نزدیک را در پیش پای ما می گذارد، نهج البلاغه ما را از این فاصله طولانی با صدر اسلام به نزدیک ترین پایگاهها و امن ترین دیدگاهها نسبت به معارف اسلامی می رساند. اگر ما روی نهج البلاغه کار کنیم و اگر آن مقدار از خطب امیرالمؤمنین که در نهج البلاغه نیست، جمع شود و روی اینها و درباره سند و خصوصیاتی که اعتبار آنها را مشخص و مسلم و قعطی می کند کاری فنی انجام بدهیم، و نهج البلاغه را به مجموعه ای نزدیک به پانصد خطبه ای که از آن حضرت نقل شده برسانیم، خدمت بزرگی به معارف اسلامی در قرن پانزدهم هجری شده است، با گذشت این همه مدت از صدر اسلام ما می توانیم یک منبع غنی لایزالی که مورد قبول همه مؤمنین به اسلام است و می تواند باشد، در اختیار مسلمانها قرار دهیم. آن مجموعه مطلوب چقدر به ما نسبت به فهم درست اسلام مدد خواهد کرد و چقدر بینش ما را نسبت به معارف اسلامی ارتقا خواهد داد، و این کاری است ممکن، به خصوص در سایه نظام جمهوری اسلامی که اساساً بر مبنای قرآن و نهج البلاغه شکل گرفته است. این کاری است که حتماً بایستی انجام بگیرد و این امیدواری هست که کوشش برادران عزیز ما در بنیاد نهج البلاغه و همه کسانی که با آنها همکاری می کنند این خدمت بزرگ را به عالم اسلام انجام دهند.

تصویر شخصیت علی علیه السلام در نهج البلاغه

یک بعد دیگر از ابعاد ارزش و اهمیت نهج البلاغه ترسیم شخصیت امیرالمؤمنین علیه الصلوه و السلام است، چیزی که ما امروز به آن کمال احتیاج را داریم.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام این چهره ناشناخته، این انسان والا، این نمونه کامل مسلمانی که اسلام می خواهد انسانها آنچنان ساخته بشوند، در لابلای اوراق و سطور نهج البلاغه کاملاً شناسایی و تعریف می شود. نهج البلاغه در حقیقت کتاب معرفی علی بن ابیطالب علیه السلام است. چگونه ممکن است به افقهای اسرارآمیز و شگفت آور و وادی های گوناگون معرفتی که در نهج البلاغه است کسی دست نیافته باشد و بتواند آنها را اینجور زیبا و جالب ترسیم و توصیف کند، و در نهج البلاغه همه ابعاد یک شخصیت والای انسانی وجود دارد: از معرفت، اخلاق، از خصلتهای ویژه یک انسان منهای آموزشهای اسلامی، و از اخلاق ویژه والایی که فقط اسلام به انسانها تعلیم داده است، یک انسان کامل در نهج البلاغه مجسم می شود و آن انسان کامل خود امیرالمؤمنین علیه السلام است، و این نه فقط از باب شناسایی چهره امیرالمؤمنین علیه السلام مهم است بلکه از باب شناسایی اسلام و اینکه اسلام چگونه انسانی را می خواهد بسازد حائز اهمیت است، و امروز بشریت معاصرمان از ما سؤال می کند: «این اسلامی که شما از آن دم می زنید و فکر می کنید رسالت آن جهانی است، درصدد ساختن چگونه انسانی است؟» برای پاسخ چه کسی را بهتر و زیباتر و جامع تر و والاتر از علی بن ابیطالب علیه السلام می توان نشان داد؟ و چهره علی بن ابیطالب علیه السلام در هیچ جا مانند نهج البلاغه آشکار نمی شود. البته درباره عظمت این کتاب و ارزش این سخنان و این نامه ها مطالب عمیق گفته شده و خیلی حرفها می توان زد، من فقط اشاره ای بکنم تا سپاس و تشکر قلبی من از کسانی که این کنگره و کنگره های قبل و این حرکت به سمت شناساندن نهج البلاغه را سامان دادند، موجه کند و معلوم شد به چه مناسبت ما این کار را این قدر عظیم و حائز اهمیت می دانیم.
با اینکه مدتهاست نهح البلاغه را سازمان دادند، موجه کند و معلوم شود به چه مناسبت ما این کار را این قدر عظیم و حائز اهمیت می دانیم.
با اینکه مدتهاست نهج البلاغه تا حدود زیادی از فراموشی بیرون آمده و نام آن به گوش مردم رسیده و به نحوی در دسترس مردم قرار گرفته است، باز اعتقاد دارم که در عین حال روی نهج البلاغه کارهای زیادی باید انجام بگیرد. البته ممکن است بسیاری از این کارهایی که می گویم باید انجام بگیرد انجام گرفته باشد و ما از آن خبر نداشته باشیم، احتمالاً.

فصل بندی مطالب نهج البلاغه، شرح بخشهای عمده ای از آن

بسیاری از کارهای لازم بر روی نهج البلاغه در طول بیش از هزار سالی که از تدوین کتاب شریف می گذرد انجام گرفته است، شاید در کتابخانه نسخ خطی این آثار ارزشمند باشد که باید گشت و پیدا کرد، احتمال هم دارد که در طول زمان در معرض حوادث قرار گرفته باشد و از بین رفته باشد، به هر حال این کارها باید انجام بگیرد.
یکی از کارها این است که فهرست کارهایی که روی نهج البلاغه باید انجام بگیرد، تهیه و تدوین شده و در اختیار دانشمندان قرار بگیرد. شاید بتوان ده ها کار لازم را شمرد که امروز نهج البلاغه به این کارها نیازمند است و باید روی آنها کارها انجام بگیرد، باید اینها را تدوین کرد و در اختیار مردم گذاشت تا اندیشمندان و مؤلفان و صاحبنظران و کسانی که با نهج البلاغه مأنوس هستند بدانند چه کارهایی باید انجام بگیرد، دو سه تا کار به نظر من فوری و ضروری است.

1- ترجمه فارسی خوب از نهج البلاغه

من البته از آنچه انجام گرفته کم و بیش مطلعم و نمی خواهم به زحمات فراوانی که به خاطر برگردان نهج البلاغه به فارسی انجام گرفته به قدری خدای ناکرده نگاه کنم. در کنگره ای که قبلاً تشکیل شده بود و بنده توفیق پیدا کردم و شرکت کردم از عالم جلیل القدر آقای فیض الاسلام که اول بار این کتاب را به فارسی ترجمه کرده و در اختیار مردم قرار داد و صدای نهج البلاغه برای اولین بار به گوش مردم آشنا شد تشکر کردم و باز هم تشکر می کنم، همچنین از چند نفر از نویسندگان محترمی که روی نهج البلاغه به عنوان ترجمه یا خلاصه گیری یا بیان محتوای این کتاب شریف کارهایی انجام داده اند.
لیکن می خواهم عرض کنم جای یک ترجمه کامل و همه جانبه برای نهج البلاغه مثل جای یک ترجمه کامل و همه جانبه برای قرآن در جامعه ما همچنان خالی است و این به نظرم مایه سرشکستگی است. من خواهش می کنم بنیاد نهج البلاغه این مسئله را با فوریت و با جدیت تعقیب کند، (1) همچنانی که برای چندمین بار از این پایگاه تریبون هم استفاده می کنم و همه کسانی که می توانند ترجمه خوبی از قرآن کریم به فارسی تهیه کنند و ارائه دهند خواهش می کنم این کار را بکنند... به نظر من اشکالی ندارد که چندین نفر شروع کنند به نوشتن و ترجمه هایی که هر کدام به تنهایی هم می تواند کافی باشد وجود داشته باشد، چون به هر حال هیچ ترجمه ای کامل نخواهد بود. این طور نباشد که اگر کسانی شنیدند که فلان نویسنده خوب و آشنا به زبان عربی مشغول ترجمه نهج البلاغه یا قرآن شده از کار دست بکشند و کاری نکنند. هر کسی شوق این کار را در خود احساس کند شروع کند.
اگر ده ترجمه بسیار خوب هم ما از قرآن کریم و نهج البلاغه شریف داشته باشیم زیاد نیست، و هیچ اشکالی ندارد که علایق مختلف و ذوقهای گوناگون و دیدگاه های مختلف از یک آیه یا یک جمله بتواند خواننده را به ابعاد واقعی آن جمله قدری نزدیکتر کنند. بنابراین به نظر من این کار امروز در اولویت قرار دارد.

2- فصل بندی عنوانی نهج البلاغه

یکی دیگر از کارهایی که حتماً در باب نهج البلاغه ضرورت دارد، فصل بندی عنوانی نهج البلاغه است، فصل بندی موضوعی البته این کار انجام گرفته، بعضی از محققین و علمای بزرگ و عالیقدر زمان ما روی نهج البلاغه این کار را کرده اند و مجلدات متعددی هم چاپ شده که به جای خود ارزشمند است.
اما در زیر عناوین کلی، که فکر می کنم در حدود 30 عنوان را تفکیک کرده اند اما در تکمیل آن شاید دهها عنوان فرعی می توان پیدا کرد.
این کار در قرآن هم باز جایش خالی است و انجام نگرفته است. یک تفصیل الآیات برای قرآن باید نوشته شود شامل بیشترین موضوعاتی که ما تا امروز نتوانسته ایم به آنها برسیم و در قرآن از آن نشانی هست. اما در باب نهج البلاغه تنظیم یک تفصیل المطالب و تفصیل الموضوعات فوق العاده ضروری است.
نهج البلاغه واقعاً یک اقیانوس عمیق و تمام نشدنی است، همه هم توفیق پیدا نمی کنند این کتاب را آن چنان که شایسته است سیر کنند و در آن غور کنند، در حالی که بسیاری از مطالب و معارف این کتاب برای مردم لازم است و باید این امکان برای جویندگان و علاقه مندان پیدا شود که مطالب مورد نظرشان را در آن به آسانی بیابند.

3- فصل بندی از لحاظ اعتبار سندی

یکی از کارهایی دیگری که خوب است روی نهج البلاغه انجام بگیرد فصل بندی از لحاظ اعتبار سندی است. یقیناً بعضی از بخشهای نهج البلاغه در حد اعلای اعتبار و وثوق روایی قرار دارد بعضی از بخشها هم در آن حد نیست. روی هم در آن حد نیست. روی اسناد نهج البلاغه تاکنون کارهایی انجام گرفته و کتابهایی چاپ شده حدود دو یا سه تألیف یا بیشتر. شاید در میان گذشتگان هم این کار انجام گرفته باشد که بسیاری از آن بی اطلاعند اما لازم است یک طبقه بندی از لحاظ سند و اعتبار سندی انجام بگیرد چنانکه به هر یک از خطب یا کلمات یا نامه ها که انسان مراجعه می کند بداند، از لحاظ سندی که این حدیث دارد، چقدر مورد اعتبار است و چقدر می توان به آن تکیه کرد؟ البته همه شواهد و قرائن را می توان در این مورد به کار گرفت و این چیزی است که برای عامه مردم هم مورد نیاز نباشد برای محققان و اندیشمندان کسانی که به این مسئله اهمیت می دهند یقیناً حائز اهمیت است.

4- ترجمه لغات نهج البلاغه (2)

یکی از کارهای اساسی که روی نهج البلاغه باید انجام بگیرد ترجمه لغات نهج البلاغه است برای فارسی زبانها، حتی برای عربی زبانها. البته در پاورقی بعضی از نهج البلاغه ها بزرگانی چون مرحوم محمود عبده و بعضی دیگر این کار را کرده اند اما کافی نیست. این همه لغتی که در این کتاب گسترده است با بارهای ادبی و مایه های هنری و فصاحت و بلاغت فوق العاده، احتیاج به یک کار مستقلی دارد بیشتر از شرح سردستی برای کسی که این کتاب را مطالعه می کند. خلاصه آن که لازم است یک تفسیر اللغات کامل و عمیق برای نهج البلاغه تهیه شود و به وجود بیاید.

5- پیوستن خطبه های متفرق از یک خطبه (3)

یکی از کارهایی که از مدتها پیش همواره ضرورتش را احساس می کردم پیوستن بخشهای متفرق از یک خطبه است که احیاناً آنها را سیدرضی رحمه الله از هم جدا کرده است. ملاحظه کرده اید جاهایی که بعد از آن که یک خطبه شروع می شود، گفته می شود: و منها (این از جمله بخشهای همان خطبه است) یقیناً بین اینها یک چیزی افتاده است و الا تعیین (و منها) لازم نبود. یک جاهای دیگر معلوم می شود این پایان خطبه یست و مطلب نیمه کاره است، شاید بعضی بخشها را در خود نهج البلاغه بتوان پیدا کرد، یقیناً بسیاری از آنها را در کتب متفرق حدیث می توان گشت و جستجو کرد و پیدا کرد. مرحوم سید رضی رضوان الله تعالی علیه، بنده تصور می کنم این کتاب را از دیدگاه فصاحت و بلاغت و زیباییهای هنری بیشتر مورد توجه قرار داده است، اسم کتاب هم همین را تأیید می کند «نهج البلاغه». امروز برای مردم ما مسئله بلاغت در این کتاب درجه اول نیست، به محتوا کار داریم. ما به مضامین احتیاج داریم. اصلاً بسیاری از مردم ما از زیبایی این کلمات چیزی نمی فهمند، ما فارسی زبان هستیم. شاید بسیاری از عرب زبانها هم با گذشت هزار و سیصد و اندی از زمان صدور این کلمات و با تحولی که لغت و زبان به طور طبیعی پیدا می کند از فصاحت و بلاغت و زیباییهای هنری آن کلام چیز زیادی درک نکنند. لازم است امروز ما از آن دیدگاهی که روز اول تدوین این مجموعه وجود داشت و از باب بلاغت و فصاحت و ارزشهای هنری به آن نگاه می شد عدول کنیم. نمی گویم آن را به کلی نادیده بگیریم، چیز فوق العاده ارزشمندی است و معلوم است که ارزشهای هنری همواره به ماندگاری یک سخن و تأثیر عمیق و گسترش فراوان آن کمک زیادی می کند و در آن شکی نیست، اما آنچه که امروز برای ما در درجه اول همیت است، مضامین آن است.
به هر حال گاهی انسان دو بخش از یک خطبه را می بیند که فوق العاده مهم هم هست اما فاصله میانشان افتاده است. این را صاحب همتانی باید بنشینند، پیگیری کنند، بخشهایی از یک خطبه را پیدا کنند و به هم متصل کنند.
از این قبیل کارهای فراوانی هست که روی نهج البلاغه باید انجام داد و انجام می گیرد. همانطور که عرض کردم پیشنهاد اول را باز تکرار می کنم مجموعه کارهایی را که می شود روی نهج البلاغه انجام داد فهرست بندی کنید تا مشخص شود که چه کارهایی روی نهج البلاغه شایسته است انجام بگیرد البته تردیدی نیست که عشقها و ایمانها، نبوغها و ابتکارها، کارها و رشته های جدیدی را به وجود خواهد آورد.
بنده بار دیگر از همه برادران مسئول و دست اندرکار، برای اهمیتی که به نهج البلاغه داده اند، برای اهمیتی که به تشکیل این کنگره داده اند تشکر می کنم و امیدوارم بلندی همتشان بتواند این کار عظیم را برای امت اسلام بکند که نهج البلاغه را هرچه بیشتر مورد استفاده و بهره برداری قرار دهد و این سرمشقی باشد برای همه مسلمانها که شاید هنوز بسیاری از آنها با نهج البلاغه هیچ گونه آشنایی ندارند.

پی‌نوشت‌ها:

1. لازم به توضیح است که بنیاد نهج البلاغه تاکنون دو ترجمه مناسب از کتاب شریف نهج البلاغه ارائه داده است.
2. از جمله تحقیقاتی که توسط بنیاد صورت گرفته فرهنگ برابری های فارسی واژگان نهج البلاغه است که بر اساس ترجمه های معتبر تنظیم شده است و در مراحل پایانی تحقیق می باشد.
3. از جمله تحقیقاتی که توسط بنیاد صورت گرفته است، طرح تحقیقاتی جامع احادیث امیرالمؤمنین علیه السلام است که این کار نیز در آستانه انتشار است.

منبع:فصلنامه سالنمای النهج، شماره 6-8.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط